سه شنبه 13 دي 1401 , 16:16
به مناسبت سومین سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی
گزارشی از نمایشگاه هنرهای تجسمی با رویکرد "بصیرت سلیمانی"
حکایت "کلاخود"هایی که روزگاری با نوازش ترکشی، زخمی بر دلشان نقش بسته بود، تا سربندهای "یاحسین" و "چفیه "هایی که روزی گردن‌آویز رزمنده ای گمنام بوده، پوتین های گل آلودی که در روزگاری نه چندان دور...
فاش نیوز - به مناسبت سومین بزرگداشت سالگرد شهادت سپهبد حاج قاسم سلیمانی، بعد از ظهر دیروز نمایشگاه هنرهای تجسمی هنرمندان شاهد و ایثارگر 12 استان کشور با عنوان "بصیرت سلیمانی" در موزه شهدا برگزار شد.
بنابراین حیف بود که در کنار چشمه آبی زلال باشی و جرعه ای از آن برنگیری. گویی قدم به قدم موزه را با عطرشهدا آمیخته بودند. حال و هوای عجیبی داشت قدم زدن در لابه لای آثار برجای مانده از آن خاکیان افلاکی.
حکایت "کلاخود"هایی که روزگاری با نوازش ترکشی، زخمی بر دلشان نقش بسته بود، تا سربندهای "یاحسین" و "چفیه "هایی که روزی گردن‌آویز رزمنده ای گمنام بوده، پوتین های گل آلودی که در روزگاری نه چندان دور، پای جوان رشیدی را تا رسیدن به بهشت شهادت همراهی کرده، گنجینه گرانبهایی است که امروز به یادگار برای ما باقی مانده است. و شاید خاصیت شهادت است که بی اختیار، دلتنگ نبودنشان باشی.
محو دیدار اشیای به جای مانده از شهدا بودم که ناخودآگاه خود را در مقابل غرفه متعلق به آثار شهید حاج قاسم سلیمانی یافتم. دست نوشته ها و تصاویری از سردار دل ها.
چشمانم که در قاب عکس های سردار جاگیر می شود، دیگر اشک فرصتی برای تفکر نمی یابد و به یکباره می جوشد.
در میان بازدیدکنندگان از نمایشگاه، هرکس به زبانی او را توصیف می کند. یکی از "وقار و ساده زیستی" اش می گوید و دیگری از "اخلاق و اخلاص" ش. یکی از "مهربان"ی اش می گوید و دیگری از "شجاعت"ش در برابر دشمن تکفیری. یکی او را "مجاهد فی سبیل الله" می خواند، دیگری از "لبخند"های زیبایش می گوید و آن دیگری از "گریه" هایش بر ضریح ارباب بی کفن... هرچه هست جمع اضداد است که به زیبایی در وجود این مجاهد فی سبیل الله خلاصه شده.
در میان نجوای افکارم با عکس حاج قاسم، دختر جوانی که بعدها در میان گفت و گویمان خود را "الهام امیری" معرفی می کند، به آرامی کنارم قرار می گیرد و دست نوشته های حاج قاسم را آرام زیرلب زمزمه می کند. او که به تازگی با موزه شهدا آشنا شده، درباره حال و هوای حضورش در این مکان می گوید: از اینکه می توانم از نزدیک با شخصیت معنوی این شهدا آشنا شوم، احساس خوبی دارم و در حقیقت اینجا مکان خوبی است برای آشنایی بیشتر جوانان با شهدا که راه خود را بیابند.
گفت و گویمان که به حاج قاسم می رسد می گوید: من تا پیش از این شناخت زیادی روی ایشان نداشتم و پس از پیدایش داعش به نقش حساس او در حذف این گروه تکفیری پی بردم. بعدها هم با مطالعه زندگینامه این شهید عزیز، دانستم که در زمان جنگ تحمیلی هم در جبهه حضور داشته اند؛ گرچه جایشان امروز برای ما خالی است اما به گفته رهبرمان، شهادت آرزوی ایشان بود و به آرزویشان هم رسیدند.
وی توصیه ای هم به جوانان و نوجوانان امروز دارد و آن اینکه «تلاش کنید تا از راه و مسیر حاج قاسم دور نیفتید».
نمایشگاه هنرهای تجسمی "بصیرت سلیمانی" فرصتی بود تا با دیگر هنرمندان برگزارکننده این نمایشگاه نیز در خصوص ابعاد شخصیتی این شهید بزرگوار به گفت وگو بنشینیم.
ابتدا "سمیه ولیان" دبیر دومین نمایشگاه ملی هنرهای تجسمی "بصیرت سلیمانی، مکتب سردار سلیمانی را صیانت از شعایر انقلاب اسلامی دانست و گفت: روزی که ده ها میلیون نفر در ایران و صدها هزار نفر در عراق و بعضی کشورهای دیگر به پاس خون فرمانده سپاه قدس به خیابان ها آمدند و بزرگترین بدرقه جهان را شکل دادند، یکی از ایّام الله است و ما در سومین سالگرد این شهید بزرگوار، با "هنر" که زبان مشترک همه انسان هاست گردهم آمدیم تا افکار و اندیشه های شهید حاج قاسم سلیمانی را در جامعه ترویج دهیم و یاد آن شهید بزرگوار را زنده نگه داریم.
وی همچنین تاکید کرد: هرچه بتوانیم مکتب شهید سلیمانی را به سمت مردمی شدن سوق دهیم، بیشتر می‌توانیم حاج قاسم سلیمانی را به عنوان چهره مردمی مقاومت به جهانیان بشناسانیم.
"اشرف کمانکش"، بازنشسته هنرستان کمال الملک که مدت 30 سال است در نمایشگاه های داخلی و خارجی درخشیده، امروز با کار "نقاشی با مداد رنگی و آب رنگ" خود را به نمایشگاه رسانده است. وی خواهر جانباز شهید "داود کمانکش" از جانبازان دوران دفاع مقدس است که در سال 1365 در جزیره مجنون مجروح و پس از 34 سال درد جانبازی، دوسالی است که به شهادت رسیده است.
این هنرمند و خواهر شهید می گوید: آزادگی و شجاعت و مجموعه تمامی خوبی ها در شهید سلیمانی تجلی داشت. بنده ارادت خاصی به شهید سلیمانی داشته و دارم و شاید علت این که در این نمایشگاه شرکت کردم ابتدا لطف خدا و بعد هم ادای دین به این شهید است.
وی معتقد است: اگر سردار سلیمانی نبود، قطع به یقین داعش درکشور ما حضور پیدا می کرد. امروز هم به دعای ایشان و تمامی شهدا نیازمندیم.
در گوشه دیگری از نمایشگاه "علیرضا صمیمی" و"حسین شیرکوند" دو هنرمند خوشنویسی هستند که در حال خطاطی کلمات زیبای "مکتب سلیمانی" هستند.
"علیرضا" علت حضور خود در نمایشگاه را اینگونه بیان می دارد: شهدا حق بزرگی بر همه ما دارند؛ بخصوص شهید سلیمانی که خود مکتب ساز هستند و برپایی چنین نمایشگاهی باعث می شود ما نیز بتوانیم دین خود را به شهدا ادا نماییم و در ادامه "حسین شیرکوند" زنده نگهداشتن یاد شهدا و برافراشتن پرچم زیبای "ایران" در اقصی نقاط جهان را انگیزه حضور خود در نمایشگاه می داند.
او شجاعت را از ویژگی های منحصر به فرد شهید حاج قاسم سلیمانی می دانند و معتقداند با درس گرفتن از مکتب حاج قاسم و تاسی به این ویژگی، سربلندی ایران دور نیست.
"کبری نوروزی" و "زینب شخصی" مدرس نقاشی سیاه قلم و رنگ روغن هستند که از خرمشهر به این نمایشگاه دعوت شده اند و با نقاشی سیاه قلم چهره "سردار دل ها"، خود را به این نمایشگاه رسانده اند.
بانو "شیخی" مدت 10 سال است کار طراحی و نقاشی می کند و یک سالی هست که طراحی چهره شهدا را در رأس کارهای خود قرار داده و تاکنون چهره 40 شهید از شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم را به تصویرکشیده، به گفته خودش ارتباط خوبی با شهدا گرفته است؛ به طوری که به مدد شهدا گره های زیادی از زندگی اش گشوده شده است.
او می گوید: در حین نقاشی چهره شهید، همانند یک "برادر" با او درددل می کنم و بانو "نوروزی" در ادامه صحبت های دوست خود اضافه می کند: شاید اعتقاد قلبی خودمان هست که اینگونه توانسته ایم با شهدا ارتباط بگیریم. برای مثال وقتی چهره شهید "رسول خلیلی" را به عنوان اولین چهره نقاشی می کردم، اتفاقا برای پسرم مشکلی پیش آمده بود. با آن شهید درد دل می کردم و عمیقا گریه می کردم و می گفتم آقا رسول، این مشکل باید به دست خود شما حل شود. شاید باورتان نشود که این مشکل به صورت معجزه آسایی برطرف شد و تنها کسی که از او کمک خواسته بودم این شهید بود. البته این نکته را هم عنوان کنم که من تصویر هر شهید را که نقاشی می کنم، زندگینامه او را هم می خوانم. شاید به همین دلیل هم هست که ارتباط خوبی با آنها می گیرم.
از هر دو هنرمند بزرگوار می پرسم این کار را تا چه زمانی ادامه خواهید داد که هر دو هماهنگ می گویند تا زمانی که خدا بخواهد و شهدا اجازه بدهند. هر دو هنرمند می گویند: مادیات در کار ما جایگاهی ندارد. به خاطر نداریم برای کشیدن تصویر یک شهید ریالی دریافت کرده باشیم.
گفتنی است در پایان کار، از سوی تمامی هنرمندان حاضر در نمایشگاه و همچنین جانباز 70درصد "ناصر تقی پور"، مسوول موزه صلح تهران در راستای بزرگداشت نام و یاد شهدا، یاد بانو "کونیکو یامامورا"، مادر شهید "محمد بابایی" نیز گرامی داشته شد.
همچنین فرصت کوتاهی پیش آمد تا با بانو "بلقیس بابایی"، تنها یادگار مرحومه "سبا بابایی" صحبتی داشته باشیم.
وی با بیان خاطره ای از بانو سبا بابایی وقتی خبر شهادت حاج قاسم را شنید، با بغض گفت: مادر با شنیدن خبر شهادت حاج قاسم اشک می ریختند و گویی فرزند دیگرشان شهید شده باشند و از دلاوری ها و رشادت های ایشان می گفتند.
وی همچنین گفت: اتفاق رونمایی از نشریه "یاران "با موضوعیت مرحومه خانم "سبا بابایی" و همزمانی آن با سومین سالگرد شهادت شهید سلیمانی را به فال نیک می گیریم و هیچ وقت نام و یاد و خاطره شهدا را فراموش نمی کنیم. قطعا اگر "مادر" اینجا بود برای زنده نگه داشتن ارزش های دینی و فداکاری هایی که شهدای ما انجام داده اند، حتما قدم برمی داشت و آنچه در توان داشت در خدمت دین و انقلاب و رهبری قرار می داد.
صحبت هایمان که به انتها رسید، با بغض در گلو افزود: ایشان علاوه بر اینکه برای من یک مادر، بلکه خواهر و یک دوست بودند، برای هرکسی که ایشان را می شناخت نیز یک مادر معنوی بودند. چرا که پس از پذیرش دین اسلام، تمامی اوقات خود را در راه احیای دین اسلام قدم برمی داشتند.
گزارش و عکس از صنوبر محمدی
